

این روزها با قلم موی دست تو و آبرنگ چشمانت بر تکّه های آسمان رؤیا می کشم و در بازار باران می فروشم
اگر آمدی زیر رنگین کمان چشمانت کنار خیالت نشسته ام
آن جا که دست هایت چون قوهای عاشق
زیر آبشار چشم تو عشق را مطهر میکنم
تا برکۀ آغوشت زیباترین نفّاشی من باشد
که فروشی نیست !!!